این روزها تعداد تصاویر نیمه برهنه ی عجیب و تأسف برانگیز زیاد شده است. علاوه بر چهره های بزک کرده ی واقعی که در خیابان شاهدش هستیم، تصاویر بی حجاب یا بدحجاب آشنایان نیز در گروههای اجتماعی بیش از قبل منتشر می شود. آشنایانی از اقوام، دوستان، بازیگران و ... .
ظاهراً این روزها خانم های ظاهربین و غربزده ی زیادی رقابت سرسختی را آغاز کرده اند؛ رقابت در خودنمایی، آرایش و جلب توجه! کم هم نمی آورند؛ برای تهیه ی لوازم آرایشی، لباس ها و مدهای رنگارنگ هزینه کم نمی آورند؛ برای اینکه خودشان را از دیگران زیباتر جلوه دهند، از هیچ آرایش و مدلی کم نمی گذارند؛ برای اینکه ساعت ها در خیابان ها بگردند وقت کم نمی آورند؛ برای اینکه دل جوانان و یا مردان دیگر را بلرزانند، جسارتشان کم نیست؛ برای اینکه روز به روز از غیرت پدران، برادران و همسرانشان کم کنند، از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند؛ برای خوش و بش با نامحرم و قربان صدقه ی او رفتن، کم کاری نمی کنند و برای ...
اما کاش هر یک از ایشان یادش باشد هر روز و هر جایی، چه خیابان و چه در فضای مجازی، ممکن است یک نفر و یا چندین نفر، آن هم چندین زن، زیباتر از او پیدا شود و در نتیجه همواره زیباترین نیست و قرار هم نیست تا ابد اینگونه بماند؛ حتی اگر زیباترین لباس ها را بپوشد و بهترین آرایش را هم بکند، باز هم نمی تواند جلوی سفید شدن موی سر و چین و چروک انداختن صورتش را بگیرد، فرضاً اینگونه هم کرد، مگر چه مدت می تواند این کار را انجام دهد، با دیگر عوارض پیر شدنش چه خواهد کرد؟! با لرزش دستان و صدایش، با کم حوصله شدن و ناتوانی اش، با انواع بیماری ها و...
کاش بداند که نه در پیری که در همین جوانی اگر دل غریبه ای را بُرد و آن مرد غریبه را نسبت به زن و خانواده اش دلسرد کرد، کسی هم پیدا خواهد شد که دل همسر او را ببرد یا برای فرزندانش این مشکل به وجود خواهد آمد.
کاش متوجه شود که او که امروز محارمش را هم همراه و هم عقیده ی خود کرده است که به بدحجابی اش اعتراض نکنند، رقیبانش هم بیکار نمانده اند و در نتیجه هر روز از غیرت مردان این سرزمین کم می شود و چگونه می توان از مردی که برای زن و خواهر خودحرمت قائل نیست و حاضر است که آنان با چهره های رنگارنگ در جامعه حاضر شوند، انتظار داشت که حرمت نگاه خود را نگه دارد و باز هم زیان آن متوجه خود زن است؛ وقتی همسرش چشم چران می شود و تنوع طلب.
کاش زنی که امروز خوشحال است که کمتر از گذشته نیروهای دولتی به سراغ او می روند، بداند که حال به جای نهادی که خیرخواه او بوده، هزاران چشم، آن هم چشمان گرسنه و بیمار به دنبال اوست؛ چشمانی که دیگر تنوع طلب هم شده اند؛ چشمانی که احتمالاً صاحبان همان ها سهم عمده ای در بی حجابی زنان و افزایش تمایلات آنان به این سمت و سو داشته است...
کاش بداند که امروز یکی از مهمترین دلایل بلوغ زودرس فرزندان و افزایش میل به هرزگی و بی بند و باری همین رفتار اوست.
کاش بفهمد که مقام مادری که بهشت زیر پای آن است و مقام همسری که جهاد زن است، جز با عفت و تربیت شایسته ی فرزند و خوب شوهرداری کردن حاصل نمی شود و اینها نیز هزینه و وقت می خواهد؛ و وقتی زنی وقتش را صرف خوشگذرانی و آرایش گری برای دیگران کرد، چطور می تواند برای مادری و همسری نیرو و نشاط کافی داشته باشد؟
کاش مفهوم و فلسفه ی حجاب را اول خودش یاد بگیرد و بعد هم به فرزندانش بیاموزد، نه اینکه بعد از چند سال یاحجابی، وقتی شرایط فراهم می شود، عقده های خود را بیرون بریزد و یا دختران و زنان جوانِ امروز در بدحجابی همراه شود و یا اگر توان و امکان آن را نداشت، دخترش را به بازار چشم ها و بی حیایی ها وارد کند.
کاش لجظه ای با خود بیندیشد که چرا دشمن مکار این سرزمین و همه ی کشورهای مسلمان، از قدیم تاکنون، تا این اندازه از حجاب او می ترسد و نه تنها برای بدحجابی که برای بی حجابی و برهنگی ش تبلیغ می کند و در سایت ها و فیلم ها و هر جا بنگریم تصویری از زنان نیمه برهنه را نشان می دهد؛ مگر نه اینکه همین ها مدعی آزادی و حقوق بشرند؟ پس چرا دختران محجبه را از مدارس بیرون می کنند و...
و کاش خشنودی خدا و رسولش و عمل به فرامین قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) برایش مهم تر و باورپذیرتر از تبلیغات غرب و سبک زندگی غربی بود - غربی که زن را وسیله ی رسیدن به مقاصد شومش کرده است و از او به عنوان یک ابزار استفاده می کند تا یک انسان-
اما مردم متدین و انقلابی ما و بویژه مادران و زنان محجبه ی مان نیز باید بدانند که اگر در برابر این بدحجابی ها سکوت کنند، یقیناً آثار و عواقب آن دامنگیر خود و فرزندانشان خواهد شد؛ چرا که جامعه ی اسلامی بی تفاوتی را برنمی تابد.
کاش مسئولین هم صدای اعتراض به حق و نگران گروهی از متدینین این سرزمین را خیلی بیشتر و زودتر از این می شنیدند و علاوه بر انجام کار فرهنگی برای حجاب - که آن را هم آنگونه که باید آغاز نکرده اند و یا در بعضی از مناطق اصولاً قصد انجامش را ندارند؛ این را در انواع پاساژها، پارک ها و ... می توان به خوبی مشاهده کرد- قانون حجاب و عفاف را نیز اجرا می کردند؛ این همه ادعای قانون مداری و مانند این قانون را طبق سلیقه و تشخیص خود، اجرا نکردن، جای سئوال و تعجب دارد. هر وقت حادثه ی غیرمترقبه ای در اثر بی حجابی و بی عفتی رخ می دهد تا مدتی از حجاب صحبت می شود و کار فرهنگی و بعد از آن، همان صحبت هم تمام می شود؛ گویی همگان دارند به این پدیده خو می گیرند و عده ای هم که خواهان اجرای قانون آن هستند، در پس بی توجهی و نادیده انگاری مسئولین به فراموشی سپرده می شوند؛ راستی اگر قرار بود برای مقررات راهنمایی و رانندگی یا دیگر قوانین هم این همه خودرأیی و تعلل وجود داشته باشد، یا فقط کار فرهنگی صورت گیرد، الان چگونه وضعی داشتیم؟! و عده ای گویی منتظر آثار و وقایع خیلی بدتر از وضع کنونی هستند که همچنان در مقابله با بدحجابی دست روی دست گذاشته اند.
و در پس همه ی این بی توجهی ها و کم کاری ها مرگ است و پایان زندگی در این دنیا. چه برای آنان که بدحجابند، چه باحجاب ها و چه مسئولین؛ اگر در این دنیا هیچ مشکلی هم بدحجابان را تهدید نکند، بخواهند یا نخواهند بایستی در آن جهان پاسخگوی بی مبالاتی ها و حق و خقوقی که از خود و دیگران ضایع کرده اند، باشند و عده ای که مشهورترند و الگوتر همانند بعضی از بازیگران و هنرمندان و ...- چه بسا مجازاتی سنگین تر در انتظارشان باشد؛ طرفداران ساکت و بی تفاوت حجاب نیز بدون شک از عقوبت در امان نخواهند بود. و اما مسئولین، همان ها که می توانند و می توانستند با اجرای قانون الهی در کشوری اسلامی با چند هزار شهید، راه سعادت و پیشرفت معنوی افراد را هموارتر کنند تا هر روز شاهد ابتذال بیشتر جوانان و نوجوانان این سرزمین نباشیم، نیز، قطعاً باید پاسحگو باشند و اگر کوتاهی کنند بیش از دیگران عقاب خواهند شد.